rubika.ir/it27_ir rubika.ir/it27_ir :)')">

گرافیک

پوستر بروشور بنر با کیفیت بالا

گرافیک

پوستر بروشور بنر با کیفیت بالا

logo

۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است



امام خامنه ای





۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۴۶
مصطفی چ

امام موسی کاظم (علیه السلام):

اَلْمُومِنُ مِثْلُ کَفَّتی الْمیزانِ کُلَّما زیدَ فی ایمانِهِ زیدَ فی بَلائِهِ

مومن همانند دو کفه ترازوست. هرگاه به ایمانش افزوده گردد، به بلایش نیز افزوده می گردد.  ( تحف العقول ص 408 )

منبع پوستر و نوشته بالا : شیعه آرت




۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۳۵
مصطفی چ

#شهید_مدافع حرم_حضرت_زینب(س)

اگر طرح رو دانلود کردید صلواتی برای سلامتی همه مدافعان حرم و شادی روح همه ی شهدا بفرستید .


شهید مدافع حرم حضرت زینب


دریافت
حجم: 196 کیلوبایت


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۳۵
مصطفی چ

شهدا


«خدایا، وقتی انسان این بچه‌های بسیجی را می‌بیند که با چه اطمینانی از بهشت و دوزخ سخن می‌گویند، از خودش شرمنده می‌شود. آن‌وقت ما چطور خود را روشنفکر بدانیم و این واژه را با خود حمل کنیم؟ به قول اماممان، امروز این مردمند که چراغ راه روشنفکرانند. ما تازه ادعا داریم که می‌خواهیم مسائل مردم را حل کنیم. مسائل خودت را حل کن، مسائل مردم پیشکشت! پس چرا ما به خود مغروریم؟ آخر چه داریم؟ ذره‌ای از صفا و خلوص این مردم، ای برادر، برای من و تو کتابی است که تا آخر عمر هم نخواهیم توانست که بخوانیم. خدایا چه کنم؟ چرا من نمی‌توانم مانند این مردم عاشق باشم؟ عاشق تو. عشقی که منتهای آمال من است.»



شهید سید مرتضی آوینی

برگرفته از فیلم "پیام امیر و یادگار حسن"
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۲۸
مصطفی چ

دستخط امام خامنه ای


🚨آقا فرمودند: «من دلم برای صیادم تنگ شده!»
📢ماجرای حضور رهبر انقلاب بر مزار شهید صیادشیرازی دو روز پس از تدفین شهید

🏴پیکر شهید صیاد که دفن شد- اگر امروز دفن شد، صبح روز بعد- خانواده‌اش نماز صبح را خواندند و رفتند بهشت زهرا(س). فردای تدفینش. وقتی رسیدند جلوی مزار شهید، یک‌سری محافظ که نمی‌شناختند، آمدند جلوی جمع را گرفتند. از حضور محافظ‌ها معلوم شد که آقا آن‌جا هستند. گفتند ما خانواده‌ی شهید صیاد هستیم؛ تا گفتند خانواده شهید هستیم، گفتند بفرمایید. بعد، معلوم شد که آقا نماز صبح را آن‌جا بوده‌اند.

🏴خانواده‌ی صیاد گفتند: شما خیلی زود آمدید! آقا فرمودند: «من دلم برای صیادم تنگ شده!» مگر چقدر گذشته بود؟ آقا دو روز قبل از شهادت، صیاد را دیده بودند. یک روز هم از دفنش گذشته بود. آقا زودتر از زن و بچه‌ی‌ صیاد رفته بودند بالای سر مزار او. این هم مثل بوسیدن تابوت صیاد از آن چیزهای نادری بود که من نشنیدم جای دیگری رخ داده باشد. شاید هم شده، من خبر ندارم. من نشنیده بودم آقا صبح فردای تدفین یک شهید، سر مزارش باشند.

✍🏼روایت از امیر ناصر آراسته از هم‌رزمان شهید صیاد شیرازی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۰۸
مصطفی چ