rubika.ir/it27_ir rubika.ir/it27_ir :)')">

گرافیک

پوستر بروشور بنر با کیفیت بالا

گرافیک

پوستر بروشور بنر با کیفیت بالا

logo

۲۹۸ مطلب با موضوع «جنگ نرم» ثبت شده است

سال اول جنگ بود. به مرخصی آمده بودیم. با موتور از سمت میدان سرآسیاب به سمت میدان خراسان در حرکت بودیم. ابراهیم (شهید ابراهیم هادی)عقب موتور نشسته بود.




از خیابانی رد شدیم. ابراهیم یک دفعه گفت: امیر وایسا! من هم سریع آمدم کنار خیابان. با تعجب گفتم. چی شده؟! گفت: هیچی، اگر وقت داری بریم دیدن یه بنده خدا!‌ من هم گفتم: باشه، کار خاصی ندارم.
با ابراهیم داخل یک خانه رفتیم. چند بار یاالله گفت. وارد اتاق شدیم. چند نفری نشسته بودند. پیرمردی با عبای مشکی و کلاهی کوچک بر سر بالای مجلس بود. به همراه ابراهیم سلام کردیم و در گوشه اتاق نشستیم. صحبت حاج آقا با یکی از جوان‌ها تمام شد. ایشان رو کرد به ما و با چهره‌ای خندان گفت: آقا ابراهیم راه گم کردی، چه عجب این طرف ‌ها!

ابراهیم سر به زیر نشسته بود. با ادب گفت: شرمنده حاج آقا، وقت نمی‌کنیم خدمت برسیم. همین طور که صحبت می‌کردند فهمیدم ایشان، ابراهیم را خوب می‌شناسد حاج آقا کمی با دیگران صحبت کرد.

وقتی اتاق خالی شد رو کرد به ابراهیم و با لحنی متواضعانه گفت: آقا ابراهیم ما رو یه کم نصیحت کن! ابراهیم از خجالت سرخ شده بود. سرش را بلند کرد و گفت: حاج آقا تو رو خدا ما رو شرمنده نکنید. خواهش می‌کنم این طوری حرف نزنید بعد گفت: ما آمده بودیم شما را زیارت کنیم. انشاء‌الله در جلسه هفتگی خدمت می‌رسیم. بعد بلند شدیم، خداحافظی کردیم و به بیرون رفتیم.

بین راه گفتم: ابراهیم جون، تو هم به این بابا یه کم نصیحت می‌کردی. دیگه سرخ و زرد شدن نداره!‌ با عصبانیت پرید توی حرفم و گفت: چی می‌گی امیر جون، تو اصلاً این آقا رو شناختی!؟ گفتم: نه، راستی کی بود!؟

جواب داد: این آقا یکی از اولیای خداست. اما خیلی‌ها نمی‌دانند. ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی بودند. سال ها گذشت تا مردم حاج آقای دولابی را شناختند. تازه با خواندن کتاب طوبی محبت فهمیدم که جمله ایشان به ابراهیم چه حرف بزرگی بوده.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۷ ، ۱۹:۰۶
مصطفی چ



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۵:۱۱
مصطفی چ

دیروز ازهرچه بود گذشتیم

 امروزازهر چه بودیم گذشتیم

آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز

 دیروزدنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود

 جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بومی دهد

 آنجا بر درب اتاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست

 الان می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید

 الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم

 بصیرمان کن تا ازمسیر برنگردیم

آزادمان کن تا اسیرنگردیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۴:۵۷
مصطفی چ

از تو سیستم حذف شدن ؟

سابقشون پاک شده ؟

از سیستم خدا هم پاک شدن ؟

سابقه ی آخرتشون هم پاک شده ؟


چرا فراموششون کردیم ؟


درگیر دنیا و پول شدیم


با ظاهر ماشینا دلمون رفت ...

دلمون رفت ؟


میگن در پی هرچیزی باشی شبیه همون میشی ...


نمیگم دنبال پول نباشیم 

نمیگم دنبال ظاهر و ماشین و دنیا نباشیم 


میگم یادمون نره 

خدا رو ائمه رو شهدا رو ...


میگم خوابمون نبره 

غرق نشیم 

غرق شدن تو مادیات افسردگی میاره 

آدم رو تشنه میکنه ....


پی شهدا باشیم 

تا دنبالمون بیان 

انشالله 

شهدا دست از شما برنمیدارم

چون جایی رو ندارم

کاری رو بلد نیستم 

دعا کنید 

روزی  که به مالی رسیدم شما رو فراموش نکنم ....

دعا کنید روزی اگر گرسنه شدم فقیر شدم 

تو امتحان مال دنیا شکست نخورم 

پشیمون نشم 

...

...

...

...


شعار نبودا 

دلنوشته بود ...



غمِ عشقِ تو را

چون گنج در دِل کرده‌ام پنهان..



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۷ ، ۲۱:۰۸
مصطفی چ

«یکى از بهترین ساعات، آن ساعتى است که با دانشگاهیان، مخصوصاً با دانشجویان روبه‌رو باشم، و با آن‌ها سخن بگویم و از آن‌ها بشنوم.» حضرت آیت‌الله خامنه‌ای؛ ۱۳۶۸/۰۱/۱۶


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۷ ، ۲۰:۲۰
مصطفی چ

برای دانلود پسوتر با کیفیت بالا تنومند مثل مقاومت بر روی عکس زیر کلیک کنید :


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۷ ، ۲۰:۰۰
مصطفی چ

پوستر بسیار زیبا {چهل سال چالش چهل سال پیروزی ایران}

برای دانلود پوستر با کیفیت بالا بر روی عکس زیر کلیک کنید :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۷ ، ۱۸:۰۰
مصطفی چ