rubika.ir/it27_ir rubika.ir/it27_ir :)')">

گرافیک

پوستر بروشور بنر با کیفیت بالا

گرافیک

پوستر بروشور بنر با کیفیت بالا

logo

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر زیبا» ثبت شده است

در سینه مان حسینیه هایی مکرم است

هر شب برای روضه ات آقا محرم است


ما پای شعر محتشمت سینه زن شدیم

"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"


سر های ما چه قابل اگر بشکند حسین

"سر های قدسیان همه بر زانوی غم است"


این رستخیز سینه زدن هاست کز زمین 

"بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است"


هر دیده ای که گریه کند در غمت حسین

یک چشم او مطابق صد چشمه زمزم است


با یاد لحظه ای که علم خورده بر زمین

ما گریه می کنیم به هر جا که پرچم است


بی خود نمی دهند به کسی اشک ، این ثواب

مخصوص دیده ای است که با دوست محرم است


هر گوشه ای به داغ تو مشغول و بازهم

عالم برای روضه ی داغ شما کم است


ما را چه ارزشی است، به این چند قطره اشک

جایی که روضه خوان عزای تو آدم است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۱۸
مصطفی چ

این شعر عالی بود حال دلم رو خوب کرد ...

رفت و غزلم چشم براهش نگران شد

دلشوره ما بود دلارام جهان شد
در اول اسایشمان سقف فروریخت
هنگام ثمر دادنمان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ماکاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
انگاه همان زخم همان کوره کوچک
شد قله یک اه مسیرفوران شد
باما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم که چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت ودلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید زلیخا که جوان شد
جان را به تمنای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب اورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه،دوسه تا عطر،گل سر
رفت وهمه دلخوشی ام یک چمدان شد
باهرکه نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان«وای به حال دگران»شد

حامدعسگری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۹ ، ۰۱:۲۸
مصطفی چ


صوتی 

میان خاک سر از آسمان در آوردیم

چقدر قمری بی آشیان در آوردیم
وجب وجب تن این خاک مرده را کندیم
چقدر خاطره ی نیمه جان در آوردیم
چقدر چفیه و پوتین و مهر و انگشتر
چقدر آینه و شمعدان در آوردیم
لبان سوخته ات را شبانه از دل خاک
درست موسم خرما پزان در آوردیم
به زیر خاک به خاکستری رضا بودیم
عجیب بود که آتشفشان در آوردیم
به حیرتیم که ای خاک پیر با برکت
چقدر از دل سنگت جوان در آوردیم
چقدر خیره به دنبال ارغوان گشتیم
زخاک تیره ولی استخوان در آوردیم
شما حماسه سرودید و ما به نام شما
فقط ترانه سرودیم - نان در آوردیم -
برای این که بگوییم با شما بودیم
چقدر از خودمان داستان در آوردیم 
به بازی اش نگرفتند و ما چه بازی ها
برای این سر بی خانمان در آوردیم
و آب های جهان تا از آسیاب افتاد
قلم به دست شدیم و زبان در آوردیم

 سعید بیابانکی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۹ ، ۲۳:۳۲
مصطفی چ

🌟اشاره رهبرانقلاب به عاقبت گمنامی شهید ابراهیم هادی


🌺در شب ولادت کریم اهل‌بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام، جمعی از اهالی فرهنگ، شعر و ادب فارسی با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.


🔻آقای محمدحسن جمشیدی از شعرای کشورمان، شعری را در این جلسه قرائت نمود:


🔸️در دعای اهل دل باران فراز آخر است

گریه کن در گریه‌ی عاشق صفایی دیگر است

🔹️عاشقان با اشک تا معراج بالا می‌روند

بهترین سرمایه انسان همین چشم تر است

🔸️در جواب بی‌وفایی خلوتی با خود بساز

دست کم تنها شدن از دل شکستن بهتر است

🔹️شد فراموش آنکه بیش از قدر خویش آمد به چشم

آنکه با گمنام بودن سر کند نام‌آور است

🔸️صحبت از پرواز جانکاه است وقتی روح ما

مثل مرغ خانگی زندانی بال و پر است

🔹️گرچه چندی چهره‌ی خورشید را پوشانده‌اند

در پس این ابرهای تیره صبحی دیگر است



🌷 ۱) رهبر انقلاب: مثل شهید ابراهیم هادی؛ میخواست گمنام زندگی کند اما امروز در تمام آفاق فرهنگی کشور نامش پیچیده است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۸ ، ۲۲:۵۵
مصطفی چ

اگر غِفلت، نهان در سنگِ خارآ می‌کند ما را
جوان‌مَردَست دردِ عشق؛ 
پیدا می‌کند ما را ..
منبع : کانال شرح صدر (لینک تو پیوندا هست)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۴:۳۸
مصطفی چ

با لطف کردگار ، در اوج اقتدار ، در رکاب ولی رهسپار
می ترسد دشمن از ، فردای آسمان ، ما و یک کهکشان افتخار
رعد و شهاب و سفیر و قیام
آماده چون تیغ سر در نیام
خیره به ما مانده چشم جهان
در چنگ ماست آسمان ، یک کلام
إنّا فَتَحْنا که تأویل ماست
فاتح همانا ابابیل ماست
ای لشکر ابرهه الحذر
بنیانت آماج سجّیل ماست
با یاری خداوند
فاتحان آسمانیم
در تحریم و جفا و هم
خودکفاییم می توانیم
همصدا و همراه مردم
در مقابل هر تهاجم
رهروان خط مقدم
“و أعِدّوا ما استَطَعْتُم”
گر تیر خورده بر هدف
امداد بوده با خدا
“و ما رَمَیتَ إذْ رَمَیت
و لکن اللهَ رمیٰ”
با یاری خداوند
فاتحان آسمانیم
در تحریم و جفا و هم
خودکفاییم می توانیم



۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۰۹:۰۶
مصطفی چ

شاعر کشورمان آقای افشین علا در جواب آهنگی که گوگوش و سیاوش قمیشی به اسم 40 سال خوندن شعری سرودن بینظیر :

یه جور میگی چهل ساله
که ما بدبخت و نابودیم
که انگار پیش از اون هرشب
توی کاباره خوش بودیم

 

گمونت ازسر سیری
یه ملت انقلاب کردن؟
بهشت بود و همه باهم
زدن اونو خراب کردن؟

 

یه جور میگی که این چل سال
پر از کابوسه و بیداد
که انگار پیش از اون مردم
ندیدن گزمه و جلاد

 

ندیدی کاخای شاهو؟
ندیدی چاله میدونو؟
گمونم خوب یادت نیست
جنوب شهر تهرونو

 

ندیدی پهلوی ها رو 
کیا آوردن و بردن؟
به جز مونتاژ و عریانی
تو این کشور چی آوردن؟

 

سی میلیون جمعیت داشتیم
همون قدر بشکه‌های نفت
نه جنگ بود و نه تحریمی
ولی پولا کجا می‌رفت؟

 

تو جیب اشرف و شاپور
تو کاخ حضرت والا
بله شادی فراوون بود
ولی تو فیلم فارسی ها

 

کی بعد از انقلاب، اول
به این ملت خیانت کرد؟
ترورها رو به راه انداخت
کی ازصدام حمایت کرد؟

 

خلیج فارس ایرانو
عرب میگفت کدوم شیاد؟
با شلیک کدوم موشک
هواپیما توآب افتاد؟

 

ندیدی توی سنگرها
هزاران جسم صدچاکو؟
جوونایی که جون دادن
ندادن یک وجب خاکو؟

 

تو اون روزا نمی خوندی
چرا از فقر و بدبختی؟
چرا شیون نمی کردی
برای کشتن تختی؟

 

به فرضم توی این چل سال
وطن غرق تباهی بود،
بپرس از غربیا آیا
مصدق هم سپاهی بود؟!


-
افشین علا
مرداد ۹۷
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۷ ، ۰۹:۰۰
مصطفی چ